OKR چیست؟ شاخص okr چیست ؟ و چگونه اهداف و نتایج کلیدی در سازمانها تعیین میشود؟ پرسشی پرتکرار که امروزه توسط بسیاری از مدیران سازمانها، متخصصین و حتی کارمندان سازمانها مطرح میشود. در این محتوا به بررسی این موضوع میپردازیم:
اگر قصد آموزش okr، راه اندازی و پیاده سازی okr در سازمان خود یا دریافت مشاوره okr را دارید، با متخصصین ما در راهینو در تماس باشید
OKR چیست؟
هدفگذاری بر اساس OKR، سیستمی برای تعیین اهداف و نتایج کلیدی است که به سازمانها کمک میکند تا اهداف استراتژیک خود را تعریف کرده و اقدامات قابل اندازهگیری برای رسیدن به آنها مشخص کنند.
Okr مخفف چیست؟
OKR مخفف “Objectives and Key Results” به معنای اهداف و نتایج کلیدی است. این روش مدیریتی در دهه ۱۹۷۰ توسط آندی گروو، رئیس سابق شرکت اینتل، ابداع شد و به تدریج در سازمانها و تیمهای مختلف جهان به عنوان روشی مؤثر برای بهبود عملکرد و ایجاد همراستایی مورد استفاده قرار گرفت.
روش OKR شامل دو بخش اصلی است:
- هدف (Objective): هدفی که سازمان یا تیم میخواهد به آن دست یابد. این اهداف باید مشخص، الهامبخش و قابل دستیابی باشند و برای همه افراد سازمان بهصورت شفاف تعریف شوند تا درک مشترکی از جهتگیری و اولویتها ایجاد شود.
- نتایج کلیدی (Key Results): نتایجی که نشاندهنده پیشرفت به سمت هدف هستند و به صورت کمی و قابل اندازهگیری تعریف میشوند. این نتایج کلیدی باید واضح بوده و تمرکز خود را بر روی خروجیها و نتایج نهایی قرار دهند.
با تمرکز بر نتایج کلیدی، روش OKR به افراد و تیمها کمک میکند تا از انحراف از مسیر اهداف اجتناب کرده و بر روی اولویتهای واقعی متمرکز شوند. شفافیت در OKR کمک میکند تا هر عضو سازمان درک دقیقی از اولویتها و مسیر حرکت داشته باشد.
در این مقاله، به تفصیل به تعریف OKR، مراحل تعیین و اجرای آن، و مزایای این روش پرداخته خواهد شد تا کاربرد آن در سازمانها روشن شود.
تاریخچه و پیشینه OKR چیست
سیر تحول OKR از زمان پیدایش آن توسط آندی گروو در اینتل تا پذیرش گسترده توسط شرکتهای فناوری مانند گوگل شامل مفاهیم اساسی است که به رشد و اثربخشی سازمانها کمک کرده است.
چرا استفاده از OKR موثر است؟
یکی از دلایل موثر بودن OKR، تمرکز بر نتایج نهایی به جای فعالیتهاست. این روش اعضای تیم را قادر میسازد تا تمرکز خود را بر آنچه واقعاً به اهداف نهایی کمک میکند حفظ کنند و از اقدامات کماثر اجتناب ورزند. همچنین، شفافیت در OKR باعث میشود همه افراد سازمان باخبر باشند از اولویتها و مسیر حرکت سازمان، که حس همجهتی و همکاری را تقویت میکند.
نکات کلیدی در اجرای OKR چیست
- دورههای زمانی معین: OKR معمولاً به صورت سهماهه یا چهارماه اجرا میشود. در ابتدای هرسال، سازمانها میتوانند اهداف بلند مدتی را تعیین کرده و سپس آن را به اهداف کوتاهمدتتر سهماهه یا چهار ماه تقسیم کنند. این تقسیمبندی به تیمها و مدیران کمک میکند تا به طور مرحلهای به اهداف بزرگ نزدیک شوند.
- اهداف چالشبرانگیز و واقعبینانه: اهداف OKR باید هم چالشبرانگیز باشند و هم قابل دستیابی. این ویژگی باعث میشود که افراد از ناحیه امن خود خارج شوند و به سمت نوآوری حرکت کنند. به عنوان مثال، شرکت گوگل به جای تعیین اهداف ساده، اهدافی را انتخاب میکند که کارکنان را به تلاش بیشتری تشویق کند و آنها را از مرزهای معمول فراتر ببرد.
- سرازیر کردن OKRها از مدیریت به تمام سازمان: استفاده از OKRهای آبشاری، که از سطح بالای مدیریتی شروع شده و به سطوح پایینتر سازمان منتقل میشود، در همراستایی بخشهای مختلف با اهداف کلی سازمان مؤثر است. این روش اطمینان میدهد که تمامی اعضای سازمان درک مشترکی از اولویتها و اهداف دارند.
OKR یکی از ابزارهای موثر در مدیریت سازمانی است که بسیاری از شرکتهای بزرگ و موفق برای دستیابی به اهداف استراتژیک و پیشبرد پروژههای خود از آن استفاده میکنند. در ادامه، برخی نمونههای استفاده از OKR در شرکتهای مطرح بررسی خواهد شد تا بهتر درک کنیم چگونه این ساختار میتواند در رشد و بهبود عملکرد سازمانها نقش داشته باشد.
چند نمونه okr
نمونه اول: استفاده از OKR در شرکت ایکس (توییتر)
توییتر (ایکس)، به عنوان یکی از بزرگترین شبکههای اجتماعی جهان، از OKR برای پیگیری و دستیابی به اهدافی مانند افزایش کاربران فعال و بهبود تعاملات درون پلتفرم استفاده میکند. در این شرکت، هر هدف مشخص با نتایج کلیدی دقیقی همراه است که میزان دستیابی به هدف را بهطور واضح ارزیابی میکند.
به عنوان مثال، فرض کنید توییتر هدف زیر را تعیین کرده باشد:
هدف: افزایش کاربران فعال ماهانه
برای این هدف، نتایج کلیدی زیر میتواند تعریف شود:
- افزایش تعداد ثبتنامهای جدید به ۲۰ درصد: این نتیجه کلیدی نشان میدهد که برای دستیابی به هدف اصلی، باید تعداد کاربران جدیدی که ثبتنام میکنند، ۲۰ درصد افزایش یابد. این افزایش نشانگر جذابیت بیشتر پلتفرم برای کاربران جدید خواهد بود.
- کاهش نرخ ریزش کاربران به کمتر از ۵ درصد: در این نتیجه کلیدی، توییتر به دنبال حفظ کاربران فعلی و کاهش تعداد کاربرانی است که از استفاده از پلتفرم دست میکشند. کاهش نرخ ریزش به کمتر از ۵ درصد به معنای موفقیت در نگهداری کاربران و افزایش تعاملات آنها است.
این ساختار OKR به تیمهای توییتر کمک میکند تا تمرکز خود را بر روی معیارهای خاص معطوف کنند و بتوانند عملکرد خود را در راستای دستیابی به هدف اصلی ارزیابی نمایند. با استفاده از چنین OKRهایی، توییتر قادر خواهد بود نه تنها تعداد کاربران فعال خود را افزایش دهد بلکه اطمینان حاصل کند که کاربران جدید در پلتفرم فعال مانده و به تعاملات بیشتری میپردازند.
نمونه دوم: استفاده از OKR در شرکت مایکروسافت
مایکروسافت، غول فناوری، از OKR برای نوآوری و پیشرفت در خدمات و محصولات خود بهره میبرد. یکی از زمینههای اصلی که مایکروسافت در آن از OKR استفاده میکند، بهبود خدمات ابری Azure است که از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است.
فرض کنید مایکروسافت هدف زیر را برای تیم Azure تعیین کرده باشد:
هدف: بهبود خدمات ابری Azure
در اینجا، برخی از نتایج کلیدی که میتواند برای ارزیابی این هدف تعریف شود عبارتند از:
- افزایش عملکرد سرورها تا ۱۵ درصد: این نتیجه کلیدی نشان میدهد که تیم Azure باید به طور مداوم عملکرد سرورها را ارتقا دهد و به سطحی بالاتر از وضعیت فعلی برساند. عملکرد بهتر سرورها به معنای ارائه خدمات با کیفیتتر به مشتریان خواهد بود و تجربه کاربری بهتری فراهم میکند.
- بهبود تجربه کاربری با کاهش خطاهای گزارششده تا ۱۰ درصد: این نتیجه کلیدی بر کیفیت خدمات ارائهشده و کاهش تعداد خطاها و مشکلات تمرکز دارد. با کاهش خطاهای گزارششده توسط کاربران، Azure میتواند رضایت مشتریان خود را افزایش داده و تجربه کاربری بهتری فراهم کند.
این نوع OKRها به مایکروسافت کمک میکنند تا بر روی بهبود عملکرد و کیفیت خدمات ابری خود تمرکز کند و اهداف مشخصی برای ارتقای تجربه کاربران تعیین نماید. این رویکرد مایکروسافت را قادر میسازد تا نیازهای مشتریان را به خوبی برآورده کرده و به عنوان یکی از پیشتازان صنعت در حوزه خدمات ابری شناخته شود.
اهمیت استفاده از OKR چیست (در سازمانهای بزرگ)
استفاده از OKR به شرکتهای بزرگ کمک میکند تا با تمرکز بر اهداف استراتژیک، عملکرد خود را بهبود بخشند و به نتایج قابل اندازهگیری دست یابند. OKRها ساختاری شفاف و قابل ارزیابی برای تعیین اهداف و پیگیری نتایج فراهم میکنند و موجب همراستایی تیمها و کارکنان با اهداف سازمانی میشوند.
در ایران، بسیاری از شرکتها، به خصوص در حوزه فناوری و استارتاپها، استفاده از OKR را در دستور کار خود قرار دادهاند تا رشد، نوآوری و هماهنگی تیمها را بهبود ببخشند. در ادامه، چند نمونه از کاربرد OKR در شرکتهای ایرانی بررسی میشود:
او کی آر در دیجیکالا
به عنوان یکی از بزرگترین فروشگاههای اینترنتی در ایران، دیجیکالا از OKR برای دستیابی به اهدافی مانند بهبود تجربه مشتری، افزایش کارایی و توسعه محصول استفاده میکند. برخی از OKRهای دیجیکالا ممکن است شامل موارد زیر باشد:
– هدف: بهبود تجربه مشتریان در فرآیند خرید
نتایج کلیدی:
– کاهش زمان تحویل سفارش به کمتر از ۲۴ ساعت در شهرهای بزرگ
– افزایش نرخ رضایت مشتریان از خدمات تحویل به ۹۰ درصد
– کاهش نرخ مرجوعی کالا به زیر ۵ درصد
او کی آر در اسنپ
اسنپ به عنوان پلتفرم تاکسی اینترنتی پیشرو در ایران، از OKR برای مدیریت رشد سریع و بهینهسازی خدمات خود استفاده میکند. برخی از OKRهای احتمالی اسنپ عبارتند از:
– هدف: افزایش رضایت کاربران و رانندگان از سرویسدهی
نتایج کلیدی:
– افزایش میانگین امتیاز کاربران به خدمات به ۴.۵ از ۵
– کاهش زمان انتظار برای دریافت تاکسی به کمتر از ۵ دقیقه
– افزایش تعداد رانندگان فعال تا ۲۰ درصد در مناطق کمپوشش
او کی آر در کافه بازار
کافهبازار، بازارچه اپلیکیشنهای اندرویدی، نیز از OKR برای بهبود تجربه کاربران و توسعه زیرساختها بهره میبرد. نمونهای از OKRهای این شرکت ممکن است شامل موارد زیر باشد:
– هدف: بهبود کیفیت و سرعت بارگذاری برنامهها برای کاربران
نتایج کلیدی:
– کاهش نرخ خطاهای دانلود و نصب به کمتر از ۳ درصد
– افزایش تعداد برنامههای با امتیاز بالا به ۸۰ درصد
– بهبود میانگین سرعت بارگذاری صفحات به دو ثانیه یا کمتر
این مثالها نشاندهنده تأثیر مثبت استفاده از روش OKR بر روی عملکرد سازمانها هستند که منجر به تحقق اهداف مشخص شده خواهد شد.
او کی آر در تپسی
تپسی، دیگر شرکت بزرگ تاکسی اینترنتی در ایران، نیز از OKR برای بهبود راندمان و رضایت کاربران استفاده میکند. مثال زیر نشاندهندهی OKRهایی است که ممکن است تپسی برای بهبود عملکرد خود به کار گیرد:
– هدف: ارتقاء امنیت سفر برای مسافران و رانندگان
نتایج کلیدی okr :
– کاهش شکایات مرتبط با رفتار رانندگان به کمتر از ۲ درصد
– افزایش تعداد خودروهای مجهز به امکانات امنیتی به ۷۵ درصد
– پیادهسازی سیستم پیگیری و گزارش مشکلات امنیتی تا پایان سه ماهه
کارکرد او کی آر در آپ (آسان پرداخت)
آپ به عنوان یکی از ارائهدهندگان خدمات مالی و پرداخت الکترونیکی در ایران، از OKR برای توسعه خدمات و افزایش تعداد کاربران استفاده میکند. برخی OKRهای این شرکت ممکن است به این صورت باشند:
– هدف: توسعه خدمات و افزایش سهم بازار
نتایج کلیدی:
– جذب یک میلیون کاربر جدید در سه ماهه
– افزایش تراکنشهای روزانه تا ۱۵ درصد
– اضافه کردن حداقل سه سرویس جدید به پلتفرم
این نمونهها نشان میدهند که شرکتهای ایرانی میتوانند با استفاده از OKR، اهداف قابل اندازهگیری و شفاف تعیین کرده و رشد و نوآوری در سازمانهای خود را به طور مؤثری مدیریت کنند.
تفاوت kpi و okr چیست
در واقع، OKR و KPI هر دو در کنار هم به بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف بزرگتر کمک میکنند. استفاده از OKRها برای تعیین اهداف بلندپروازانه و KPIها برای ارزیابی روند عملکرد جاری، ترکیبی ایدهآل برای مدیریت مؤثر سازمان است.
تفاوت میان OKR (اهداف و نتایج کلیدی) و KPI (شاخصهای کلیدی عملکرد) شامل موارد زیر است:
- تعریف:
– OKR: شامل اهداف بلندمدت (Objectives) همراه با نتایج کلیدی (Key Results) است که مشخص میکند چه چیزی باید تحقق یابد.
– KPI: شاخصهایی هستند که برای اندازهگیری موفقیت یا پیشرفت در دستیابی به اهداف خاص استفاده میشوند.
- تمرکز:
– OKR: بر روی اهداف چالشبرانگیز تمرکز دارد که انگیزهبخش هستند.
– KPI: بیشتر بر روی حفظ کیفیت عملکرد جاری تأکید دارد.
- زمانبندی:
– OKR: معمولاً دورهای مشخص (مثلاً سهماهه یا سالانه) دارد.
– KPI: ممکن است مستمر باشد و همیشه مورد بررسی قرار گیرد.
- انعطافپذیری:
– OKR: قابلیت تغییر بیشتری دارد تا بتواند با شرایط جدید سازگار شود.
– KPI: معمولاً ثابتتر بوده و تغییرات کمتری دارند.
این تفاوتها کمک میکنند تا سازمانها بتوانند اهداف خود را بهتر مدیریت کرده و عملکرد کلی خود را سنجش نمایند.
تعریف کلی و نقش هر کدام:
– KPI (شاخصهای کلیدی عملکرد): معیاری است که برای ارزیابی عملکرد یک فرد، تیم یا کل سازمان در یک بازه زمانی خاص به کار میرود. KPIها معمولاً اهداف مشخص و قابل اندازهگیری دارند و نشان میدهند که یک فرد یا سازمان تا چه حد به اهداف تعیینشده نزدیک شده است.
– OKR (اهداف و نتایج کلیدی): چارچوبی برای تعیین اهداف بلندپروازانه است که معمولاً در دورههای خاص (مانند سه ماهه) اجرا میشود. OKRها به سازمان کمک میکنند تا بخشهایی از کسبوکار را که نیاز به پیشرفت و تغییر دارند، شناسایی کرده و بر دستیابی به نتایج خاص تمرکز کنند.
تمرکز بر اهداف در مقابل عملکرد:
– KPI: عمدتاً بر عملکرد متمرکز است و بیشتر به عنوان معیاری برای ردیابی روند موجود استفاده میشود. KPIها وضعیت فعلی عملکرد سازمان یا افراد را نشان میدهند و بررسی میکنند آیا در مسیر مطلوب حرکت میکنید یا خیر. مثلاً KPI ممکن است شامل “افزایش تعداد فروش به ۵۰۰ واحد در ماه” باشد.
– OKR: بر اهداف و نتایج کلیدی تمرکز دارد و سعی دارد تغییرات و دستاوردهای قابل توجهی ایجاد کند. OKRها حول اهدافی هستند که معمولاً به رشد، نوآوری و جهشهای بزرگ منجر میشوند، مانند “رسیدن به ۱ میلیون کاربر فعال ماهانه” با نتایج کلیدی از جمله “افزایش تعداد کاربران ثبتنامی تا ۲۵٪”.
ویژگیهای قابل اندازهگیری و شفافیت:
– KPIها: معمولاً ثابت و دورهای تنظیم میشوند و معیارهای مشخصی مانند “افزایش نرخ حفظ مشتری تا ۸۵٪” یا “کاهش هزینههای عملیاتی به میزان ۱۰٪” را شامل میشوند.
– OKR: اهداف بلندپروازانه هستند که اغلب طوری تنظیم میشوند که دستیابی کامل به آنها چالشبرانگیز باشد. OKRها کمک میکنند تا اهداف دشواری تعیین شوند که فراتر از عملکرد معمولی باشند.
مثالهایی برای توضیح بهتر:
–مثال KPI در یک شرکت فروشگاهی:
– هدف: افزایش سودآوری
– KPI: افزایش میانگین ارزش هر خرید به ۲۰۰ هزار تومان
– KPI: کاهش تعداد بازگشت کالا به کمتر از ۳٪
این شاخصها نشاندهنده این هستند که فروشگاه در مسیر افزایش سود قرار دارد، اما مستقیماً تغییرات جدید یا ابتکارات را منعکس نمیکنند.
– مثال OKR در همان شرکت فروشگاهی:
– هدف: بهبود تجربه مشتری و افزایش نرخ حفظ مشتریان
– نتایج کلیدی:
– افزایش نرخ رضایت مشتری تا ۹۰٪
– کاهش مدت زمان پاسخگویی خدمات مشتریان تا کمتر از ۲ دقیقه
در این مثال، OKR نه تنها بر روی هدف نهایی متمرکز است بلکه نتایج ملموس را نیز ارائه میدهد که تأثیر مستقیم بر تجربه مشتری خواهد داشت.
همکاری و یکپارچگی:
OKRها به گونهای طراحی میشوند که برای کل سازمان و همه سطوح شفاف باشند و هدفی مشترک برای همه ایجاد کنند. این ویژگی به تیمها کمک میکند تا جهتگیری مشخصی داشته باشند و همگان به دنبال دستیابی به یک هدف بزرگ باشند. در مقابل، KPIها معمولاً بین واحدها و افراد خاص متمرکز هستند و ممکن است به طور مستقیم به اهداف کلان سازمان اشاره نکنند.
KPIها بیشتر به عنوان ابزاری برای ردیابی عملکرد مستمر عمل میکنند و روندهای فعلی را نشان میدهند، در حالی که OKRها برای تشویق تغییر، نوآوری و تمرکز بر اهداف بزرگتر طراحی شدهاند. مثلاً شرکتی میتواند KPIهایی برای سنجش میزان فروش ماهانه تنظیم کند، در حالی که از OKRها برای دستیابی به اهداف جدید و ابتکارات بلندپروازانه در گسترش بازار استفاده نماید.
برای دستیابی به اطلاعات جامعتر درباره تفاوتها و کاربردهای مختلف روشها، از جمله OKR و KPI، میتوانید مقاله “انتخاب بهترین روش برای ارزیابی عملکرد کسبوکار” را مطالعه کنید. این لینک به شما کمک خواهد کرد تا با بررسی جزئیات بیشتر، بهترین گزینه را برای ارزیابی عملکرد کسبوکار خود انتخاب کنید.
استراتژی OKR جیست:
در سیستم OKR، هر هدف مانند مقصدی است که مسیر شما را مشخص کرده و جهتگیری واضحی ارائه میدهد. این هدف میتواند مشابه یک نقطه مشخص بر روی نقشه باشد، مثلاً شهر نیویورک که نشاندهنده جایی است که قصد دارید بروید. در واقع، هدف در OKR همان نقشهراهی است که به شما کمک میکند تا مسیر خود را پیدا کرده و بر اساس آن اقدامات و تصمیمات بعدیتان را تعیین نمایید.
هدف نه تنها باید واضح و قابل فهم باشد بلکه باید الهامبخش و چالشبرانگیز نیز باشد تا تیم یا فرد را به سمت پیشرفت هدایت کند. با تعریف یک هدف در OKR، شما مشخص میکنید کجا میخواهید برسید؛ اما هنوز مسیری برای رسیدن به آن مقصد نیاز دارید که همان نتایج کلیدی (Key Results) هستند.
استراتژی OKR (Objectives and Key Results) یک رویکرد ساختار یافته و مؤثر برای تعیین اهداف و پیگیری نتایج در سازمانها است. این روش به تیمها کمک میکند تا اهداف خود را شفاف، قابل اندازهگیری و قابل پیگیری تنظیم کنند، در حالی که تلاش دارند نتایج کلیدی مشخصی را برای رسیدن به این اهداف تعیین نمایند.
چرا سازمانها باید از مشاور okr استفاده کنند؟
مزایای okr در سازمانها:
– مسیر مشخصی برای پیشرفت داشته باشند: هدفگذاری واضح و متمرکز به سازمانها این امکان را میدهد که فعالیتها و اولویتها را دقیقتر و مؤثرتر مدیریت کنند.
– تمرکز روی نتایج: بر خلاف روشهای سنتی هدفگذاری که ممکن است بیشتر بر فعالیتها تاکید داشته باشند، OKR به طور خاص بر نتایج کلیدی متمرکز است. این تمرکز به سازمانها کمک میکند تا از انحراف از مسیر اصلی و انجام کارهای غیر ضروری جلوگیری کنند.
– فرآیندهای بهبود مستمر: با بررسی مداوم نتایج کلیدی و ارزیابی عملکرد کارکنان، سازمانها میتوانند عملکرد خود را به طور مستمر ارزیابی کرده و در صورت لزوم اقدامات اصلاحی را اتخاذ کنند.
به طور کلی، استراتژی OKR یک روش هدفگذاری است که نه تنها تمرکز سازمانها را بر اهداف کلیدی حفظ میکند، بلکه با ارائه یک مسیر واضح و معیارهای قابل اندازهگیری، به تیمها کمک میکند تا مؤثرتر به موفقیت دست یابند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد استراتژیهای هدفگذاری و چگونگی استفاده از آنها در کسبوکارهای کوچک و استارتاپها، میتوانید به مقاله مربوطه مراجعه کنید: “استراتژی کسبوکارهای کوچک و استارتاپها: موفقیت در هدفگذاری”. این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا مفاهیم دقیقتری درباره هدفگذاری، استراتژیهای OKR و نحوه پیادهسازی آنها در محیطهای پویا و رقابتی کسبوکارها بیاموزید.
نرم افزار OKR چیست
نرمافزار OKR ابزاری است که به سازمانها و تیمها کمک میکند تا فرآیند تعیین، پیگیری و مدیریت اهداف و نتایج کلیدی (Objectives and Key Results) را به صورت خودکار و سازمانیافته انجام دهند. این نرمافزارها معمولاً شامل ویژگیهایی هستند که به کاربران اجازه میدهند اهداف خود را تعیین کرده، پیشرفت خود را اندازهگیری کنند و هماهنگی بیشتری با اعضای تیم داشته باشند.
مزایای استفاده از نرمافزار OKR:
– افزایش شفافیت: اعضای تیم میتوانند به راحتی اهداف و نتایج کلیدی خود و سایر اعضای تیم را مشاهده کرده و از یکدیگر مطلع شوند.
این شفافیت باعث ایجاد همآهنگی بهتر بین اعضا شده و موجب افزایش همکاری در جهت دستیابی به اهداف مشترک خواهد شد.
بهبود همکاری تیمی:
با همراستا شدن اهداف تیمها و افراد مختلف، همکاری میان تیمها بهبود مییابد. این همراستایی باعث میشود که همه اعضای سازمان در یک راستا حرکت کنند و از تلاشهای یکدیگر مطلع باشند، که در نهایت منجر به افزایش کارایی و بهرهوری میشود.
تسهیل در پیگیری و اندازهگیری پیشرفت:
با استفاده از OKR، به راحتی میتوان پیشرفت به سمت اهداف را اندازهگیری کرده و میزان موفقیت در دستیابی به نتایج کلیدی را ارزیابی کرد. این ویژگی کمک میکند تا سازمانها بتوانند نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و اقدامات لازم برای بهبود را انجام دهند.
برای اطلاعات بیشتر و آشنایی با بهترین ابزارها و نرمافزارهای OKR جهت مدیریت و ارزیابی اهداف سازمانی، به مقاله “بهترین ابزارها و نرمافزارهای OKR برای مدیریت و ارزیابی اهداف سازمانی” مراجعه کنید.
نتایج کلیدی در سیستم OKR چیست:
نتایج کلیدی نقش ارزیابی و سنجشگر عملکرد را ایفا میکنند. این نتایج نشان میدهند که آیا فعالیتها و تلاشهای شما به اهداف نهایی منجر شدهاند یا نه. بخش نتایج کلیدی باید دقیق، قابل اندازهگیری، و چالشبرانگیز باشد.
ویژگیهای اصلی نتایج کلیدی:
- قابلیت اندازهگیری: نتایج کلیدی باید به صورت عددی یا معیارهایی بیان شوند که بتوان آنها را به راحتی اندازهگیری کرد. مانند “افزایش درصد فروش” یا “کاهش نرخ ریزش مشتریان”.
- واقعبینانه و قابل دستیابی: نتایج کلیدی باید واقعبینانه باشند تا قابل دستیابی باشند، اما در عین حال چالشهایی برای رسیدن به آن وجود داشته باشد. مثلاً “افزایش فروش ماهانه به ۱۰ درصد” باید واقعاً قابل دستیابی باشد ولی چالشی نیز ایجاد کند.
- مربوط بودن به هدف اصلی: هر نتیجه کلیدی باید مستقیماً با هدف اصلی (Objective) مرتبط باشد. اگر ارتباط قوی وجود نداشته باشد، نمیتواند راهنمای مؤثری برای رسیدن به هدف باشد؛ مثلاً اگر هدف شما “افزایش رضایت مشتریان” است، نتیجه کلیدی ممکن است “کاهش زمان پاسخگویی به مشتریان به زیر ۲۴ ساعت” باشد.
- تمرکز بر خروجیها: نتایج کلیدی باید تمرکز بیشتری بر روی خروجیها و نتایج نهایی داشته باشند، نه فقط بر روی فعالیتها؛ مانند اینکه بگویید “افزایش میزان فروش تیم به ۱۵ درصد” بجای اینکه فقط بگویید “آموزش تیم فروش برگزار شد”.
این ویژگیها کمک میکند تا سازمانها بتوانند با دقت بیشتری پیشرفت خود را ارزیابی کرده و در مسیر دستیابی به اهداف بزرگتر گام بردارند.
نمونههایی از نتایج کلیدی:
فرض کنید هدف شما “افزایش سهم بازار” باشد. نتایج کلیدی برای این هدف ممکن است شامل موارد زیر باشد:
– افزایش تعداد مشتریان جدید به ۲۰ درصد
– کاهش نرخ ریزش مشتریان به کمتر از ۵ درصد
– کسب ۱۰ درصد از بازار رقبا در منطقه خاص
این نتایج کلیدی بهطور مشخص نشان میدهند که چطور میتوان به هدف «افزایش سهم بازار» رسید و پیشرفت را بهراحتی میتوان اندازهگیری کرد.
تفاوت نتایج کلیدی با اهداف:
در سیستم OKR، اهداف بهطور کلی مقصد و هدف کلی را مشخص میکنند، اما نتایج کلیدی مسیرهایی هستند که شما باید برای رسیدن به آن هدف طی کنید. به عبارت دیگر، هدف یک چشمانداز کلی است، در حالی که نتایج کلیدی گامهایی هستند که برای دستیابی به آن چشمانداز باید برداشته شوند.
نقش نتایج کلیدی در تیمها و سازمانها:
نتایج کلیدی تنها برای اندازهگیری موفقیتهای فردی و تیمی نیستند، بلکه به سازمانها این امکان را میدهند که از انحراف از مسیر جلوگیری کرده و منابع خود را بهطور بهینه اختصاص دهند. این نتایج به وضوح نشان میدهند که کجا باید اصلاحات و تغییرات انجام شود تا بهترین نتایج حاصل شود.
ارزیابی و پیگیری نتایج کلیدی:
بزرگترین مزیت نتایج کلیدی این است که اجازه میدهند عملکرد خود را مرتباً پیگیری کنید. در انتهای هر دوره (معمولاً سهماهه یا سالانه)، میتوانید ارزیابی کنید که تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شدهاید و اگر پیشرفت کافی نداشتهاید، چه اقداماتی باید انجام دهید تا در مسیر درست قرار بگیرید.
اگر میخواهید بدانید راهکار حرکت سازمان شما به سمت استانداردهای okr چیست، با متخصصین ما در راهینو در ارتباط باشید