چگونه اهداف و نتایج کلیدی (OKR) را با اهداف کسب و کار هماهنگ کنیم؟

دسترسی سریع

تمام سازمان‌ها اهدافی دارند. با این حال، یافتن راهی برای برقراری ارتباط و عمل بر روی آن اهداف، نیازمند چارچوبی است که همسویی مداوم تیم‌ها را همراه خود داشته باشد. اهداف و نتایج کلیدی (OKR) به عنوان یک چارچوب هدف‌گذاری محبوب ظاهر شده‌اند که شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا پیشرفت یک یا چند تیم را به سمت اهداف استراتژیک خود تعریف و اندازه‌گیری کنند.

OKRها روشی ساختاریافته و شفاف برای همسویی اهداف فردی و تیمی با مأموریت گسترده‌تر سازمان ارائه می‌کنند. استراتژی محصول راهی برای اتصال OKR و چشم‌انداز محصول به مشکلاتی که تیم‌ها باید حل کنند، ارائه می‌دهد. اهداف کسب و کار بافت اتصال‌دهنده به بقیه سازمان هستند، چگونه اقدامات ما به درآمد تبدیل می‌شود؟

یکی از چالش‌های کلیدی که سازمان‌ها با آن روبه‌رو هستند، همسو کردن OKR‌های خود با استراتژی محصول و اهداف تجاری است.

این مقاله اهمیت این همسویی را بررسی می‌کند و بینش‌هایی را در مورد اینکه چگونه سازمان‌ها می‌توانند به طور مؤثر OKR خود را با استراتژی محصول و اهداف تجاری هماهنگ کنند، ارائه می‌کند.

درک اهداف و نتایج کلیدی (OKR)

OKRها چارچوبی برای تعیین هدف هستند که به تیم‌ها و سازمان‌ها کمک می‌کند تا پیشرفت خود را به سمت اهداف بلندپروازانه تعریف و اندازه‌گیری کنند.

دو بخش برای OKRها وجود دارد:

هدف: اهداف، چشم‌اندازهای بلندپروازانه‌ای هستند که یک فرد یا گروه برای دستیابی به آنها تلاش می‌کنند. یک هدف به گونه‌ای تنظیم می‌شود که به تیم‌ها اجازه می‌دهد تا روش‌های مختلفی را برای رسیدن به هدف امتحان کنند و در عین حال به افرادی که روی هدف کار می‌کنند، چارچوب مرجعی ارائه دهند. اهداف کیفی و آرمان‌گرایانه هستند و به آنچه باید انجام شود، پاسخ می‌دهند.

نتایج کلیدی: اهداف با نتایج کلیدی قابل اندازه‌گیری و ملموس، معنا و مفهوم پیدا می‌کنند. معیارهایی که به تیم کمک می‌کند بفهمد آیا هدف از طریق اندازه‌گیری به دست می‌آید یا خیر. نتایج کلیدی، نتایج مشخص و قابل اندازه‌گیری هستند که پیشرفت به سمت اهداف را مشخص می‌کنند. نتایج کلیدی، روشی کمی برای ردیابی و ارزیابی دستیابی به اهداف ارائه می‌دهد.

OKRها با توصیفی بودن و نه تجویزی بودن به همسو شدن تیم‌ها کمک می‌کنند. با این حال، مسئله در اینجا نهفته است که همسو کردن OKRها با استراتژی محصول و اهداف تجاری می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. برای موفقیت اهداف و نتایج کلیدی (OKR) نیازهای مشتری، روندهای بازار، چشم‌انداز شرکت و خود محصول اهمیت دارند. بدون یک استراتژی روشن، تدوین OKR مثل بالا رفتن از یک کوه دشوار خواهد بود.

اهداف و نتایج کلیدی (OKR)

تفاوت OKR با هدف‌گذاری سنتی

یکی از تفاوت‌های اصلی بین OKRها و چارچوب‌های سنتی هدف‌گذاری، تأکید آنها بر اهداف بلندپروازانه و کشنده است. OKRها سازمان‌ها را تشویق می‌کنند تا اهداف چالش‌برانگیزی را تعیین کنند که مرزهای آنچه در حال حاضر قابل دستیابی است را جابه‌جا کند. این رویکرد نوآوری، یادگیری و رشد را در تیم‌ها و سازمان‌ها تقویت می‌کند. علاوه بر این، OKRها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که برای همه افراد سازمان شفاف و قابل دسترسی باشد و همسویی و همکاری را ارتقا دهد.

OKRهای مؤثر، بر نتیجه متمرکز هستند و به جای صرفاً بر خروجی، بر تأثیر مورد نظر متمرکز هستند. برای مثال، به‌جای تعیین هدف برای «افزایش ترافیک وب‌سایت»، یک اهداف و نتایج کلیدی (OKR) مؤثر «افزایش ۲۰ درصدی در افزایش ترافیک وب‌سایت تا پایان سه‌ماهه» خواهد بود. این تغییر در تمرکز تضمین می‌کند که OKRها نتایج معنی‌داری را به همراه دارند و بر نتیجه نهایی تأثیر می‌گذارند.

تعریف استراتژی محصول و اهداف تجاری

برای همسو کردن OKRها با استراتژی محصول و اهداف تجاری، درک مفاهیم استراتژی محصول و اهداف تجاری ضروری است.

برای موفقیت محصول، لازم است که بدانیم چه مشکلاتی را می‌خواهیم حل کنیم، چه منابعی داریم و چه راه‌هایی را می‌خواهیم امتحان کنیم. این همان استراتژی محصول است.

ایجاد استراتژی محصول شامل تعریف بازار هدف، شناسایی نیازهای مشتری و تشریح ارزش پیشنهادی منحصربه‌فرد محصول است. استراتژی محصول، توسعه، راه‌اندازی و تکامل یک محصول را هدایت می‌کند. این امر، محصول را با چشم‌انداز و اهداف سازمان هماهنگ و تضمین می‌کند که محصول ارزشی را به مشتریان ارائه می‌دهد.

از سوی دیگر، اهداف تجاری، اهداف سطح بالایی هستند که یک سازمان برای دستیابی به مأموریت و چشم‌انداز کلی خود تعیین می‌کند. این اهداف از نظر دامنه گسترده‌تر هستند و جنبه‌های مختلف کسب‌وکار، مانند رشد درآمد، گسترش بازار، رضایت مشتری یا کارایی عملیاتی را در بر می‌گیرند. اهداف کسب و کار یک جهت استراتژیک برای سازمان فراهم و به عنوان قطب‌نما برای تصمیم‌گیری عمل می‌کند.

استراتژی‌های محصول مؤثر و اهداف تجاری با چشم‌انداز و مأموریت سازمان همسو هستند. برای مثال، یک استراتژی محصول ممکن است «توسعه سهم بازار با راه‌اندازی یک خط محصول جدید با هدف قرار دادن بخش جمعیتی جوان‌تر» باشد، یک هدف تجاری می‌تواند «افزایش درآمد ۱۵ درصدی در سال مالی آینده» باشد.

همسو کردن OKRها با استراتژی محصول و اهداف تجاری

همسویی OKRها با استراتژی محصول و اهداف تجاری برای اطمینان از اینکه تلاش‌های تیم‌ها مستقیماً به اهداف کلی سازمان کمک می‌کند، بسیار مهم است. در ادامه یک راهنمای گام به گام در مورد چگونگی دستیابی به این هم‌ترازی و همسویی آورده شده است:

اهداف و نتایج کلیدی (OKR)

۱. درک استراتژی محصول و اهداف تجاری

با درک کامل استراتژی محصول و اهداف تجاری شروع کنید. این امر مستلزم همکاری و ارتباط بین تیم‌های محصول، رهبران کسب و کار و ذینفعان است.

۲. تعریف اهداف و نتایج کلیدی

هنگامی که استراتژی محصول و اهداف کسب و کار مشخص شد، اهداف و نتایج کلیدی را که با آنها همسو هستند، تعریف کنید. اطمینان حاصل کنید که اهداف چالش‌برانگیز و در عین حال قابل دستیابی و نتایج کلیدی قابل اندازه‌گیری هستند و به طور مستقیم به نتایج مورد نظر کمک می‌کنند.

۳. ایجاد ارتباطات واضح و شفاف

ارتباط بین اهداف و نتایج کلیدی (OKR) و استراتژی محصول و اهداف تجاری را شناسایی کنید. به وضوح بیان کنید که چگونه دستیابی به OKRها به موفقیت استراتژی محصول و سازمان کمک می‌کند.

۴. تقویت همکاری

تشویق همکاری و ارتباطات متقابل بین تیم‌ها برای اطمینان از اینکه OKRها به طور جمعی دنبال می‌شوند. همکاری به شناسایی وابستگی‌ها، هم‌افزایی‌ها و فرصت‌های بالقوه برای تلاش‌های مشترک کمک می‌کند که می‌تواند همسویی بین OKRها و استراتژی محصول را بیشتر کند.

۵. ردیابی و سنجش منظم پیشرفت

سیستمی برای ردیابی و سنجش پیشرفت به سمت OKRها ایجاد کنید. این می‌تواند شامل بررسی‌های منظم، به‌روزرسانی‌های پیشرفت و ارزیابی‌های مبتنی بر داده از نتایج کلیدی باشد. با نظارت مستمر، شفاف سازی ایجاد می‌شود، مسئولیت‌پذیری افزایش می‌یابد و در صورت نیاز، می‌توان به سرعت تغییرات لازم را انجام داد.

۶. بازبینی و اصلاح

به طور مستمر OKRها را بازبینی و اصلاح کنید تا مطمئن شوید که با استراتژی‌های محصول در حال تحول و اهداف تجاری همسو هستند. از آنجایی که شرایط بازار، نیازهای مشتری یا اولویت‌های تجاری تغییر می‌کند، تنظیم اهداف و نتایج کلیدی (OKR) بر این اساس برای ادامه مسیر و به حداکثر رساندن تأثیر مهم است.

چالش‌های همسویی OKR با استراتژی محصول و اهداف تجاری

باید تعداد OKRهای موجود در یک شرکت را محدود کنید. در واقع، با یک اهداف و نتایج کلیدی (OKR) در سراسر شرکت شروع کنید. مغز انسان محدود است. ما، به عنوان انسان، فقط می‌توانیم مقدار محدودی از اطلاعات را در یک لحظه در ذهن خود داشته باشیم. برای تعریف یک OKR  باید ۱ هدف و ۲ نتیجه کلیدی مشخص کرد.

شاید به نظرتان محدودیت باشد، اما شروع با یک قدم، به شما کمک می‌کند تا تأثیر آن شش مرحله را روی شرکتتان بهتر درک کنید. هنگامی که تیم‌ها در تلاش برای انجام حجم زیادی از کار در مدت زمان کوتاه هستند، ممکن است گرفتار «نمایش OKR» شوند. در این سناریو، نیمی از زمان دوره بدون پیشرفتی ملموس سپری می‌شود، سپس طی ۸ هفته بعد تنها ۲۰ درصد از کار انجام می‌شود و به طرز غیرمنتظره‌ای، در ۲ هفته پایانی کل کار به صورت ناگهانی به اتمام می‌رسد.

هم‌راستایی OKRها با استراتژی محصول و اهداف تجاری به دلیل عوامل مختلف می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. برخی از چالش‌های رایج عبارتند از:

اهداف و نتایج کلیدی (OKR)

• عدم وضوح

اگر استراتژی محصول یا اهداف تجاری به وضوح تعریف یا اعلام نشده باشد، همسویی مؤثر OKRها دشوار می‌شود. قبل از تلاش برای تراز کردن OKRها، داشتن درک مشترک از اهداف و استراتژی‌ها بسیار مهم است.

راه‌حل: کانال‌های ارتباطی باز را تقویت کنید و شفافیت را با مشارکت دادن سهامداران کلیدی در فرآیند هدف‌گذاری تقویت کنید. گفتگوها را تشویق کنید، سؤالات روشن‌کننده بپرسید و به دنبال همسویی در بین تیم‌ها و بخش‌ها باشید.

• ذهنیت محدود

وقتی تیم‌ها به صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند، ممکن است بدون توجه به اهداف کلی سازمان، برای خودشان اهداف و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs) تعیین کنند. این می‌تواند منجر به عدم انطباق و استفاده نامطلوب از منابع شود.

راه‌حل: تشویق همکاری متقابل و ترویج حس مشترک هدف. با تسهیل جلسات منظم، ایجاد فضاهای گفتگو برای به اشتراک‌گذاری دانش و تشویق همکاری بین تیم‌ها، تفکرات جزیره‌ای عمل کردن را از بین ببرید.

• عدم انعطاف‌پذیری

رعایت دقیق OKRهای از پیش تعریف شده بدون انعطاف‌پذیری می‌تواند همسویی را مختل کند. پویایی بازار و اولویت‌های کسب و کار ممکن است در طول چرخه OKR تغییر کند و نیاز به تعدیل اهداف دارد.

راه‌حل: چابکی را در آغوش بگیرید و در صورت نیاز برای تطبیق OKRها آماده باشید. تیم‌ها را تشویق کنید تا به طور منظم پیشرفت را ارزیابی کنند، آموخته‌ها را به اشتراک بگذارند و اقدامات لازم را برای اطمینان از همسویی با استراتژی‌ها و اهداف در حال تحول انجام دهند.

شرکت‌هایی که اهداف و نتایج کلیدی (OKR) را با استراتژی محصول و اهداف تجاری همسو می‌کنند

Google: گوگل OKRهای بلندپروازانه‌ای را تنظیم می‌کند که با مأموریت آنها برای سازماندهی اطلاعات و در دسترس قرار دادن آنها در سطح جهانی هماهنگ است. OKRهای آنها بر بهبود الگوریتم‌های جستجو، بهبود تجربه کاربر و گسترش به بازارهای جدید تمرکز دارند. گوگل با هماهنگ کردن OKRهای خود با استراتژی محصول و اهداف تجاری خود، توانسته است به رشد و نوآوری قابل توجهی دست یابد.

Airbnb: استراتژی محصول Airbnb حول محور ایجاد یک تجربه سفر یکپارچه و شخصی برای کاربران خود می‌چرخد. OKRهای آنها با تمرکز بر معیارهایی مانند رضایت مهمان، تعامل میزبان و رشد درآمد، با این استراتژی هماهنگ می‌شوند. این همسویی تضمین می‌کند که تلاش‌های توسعه محصول آنها مستقیماً به اهداف تجاری آنها برای ارائه یک پلتفرم مسافرتی درجه یک کمک می‌کند.

مزایای OKR برای این شرکت‌ها

مزایای کسب شده توسط شرکت‌هایی که با موفقیت اهداف و نتایج کلیدی (OKR) خود را با استراتژی محصول و اهداف تجاری هماهنگ می‌کنند، قابل توجه است. این مزایا عبارتند از:

۱. وضوح و تمرکز

همسویی تضمین می‌کند که هر تیم و فرد می‌داند چگونه کار آنها به اهداف بزرگ‌تر سازمان کمک می‌کند. وضوح و شفافیت، اولویت‌ها را مشخص و تلاش‌ها را بر دستیابی به تأثیرگذارترین نتایج متمرکز می‌کند.

۲. همکاری بهبودیافته

هم‌راستایی OKRها، بستر همکاری بین رشته‌ای را فراهم می‌کند و دیوارهای بین دپارتمان‌ها را از بین می‌برد. هنگامی که تیم‌ها درک مشترکی از اهداف دارند و در جهت یک هدف مشترک کار می‌کنند، همکاری مؤثرتر و منجر به نتایج بهتر می‌شود.

اهداف و نتایج کلیدی (OKR)

۳. تخصیص کارآمد منابع

با همسو کردن OKRها با استراتژی محصول و اهداف تجاری، سازمان‌ها می‌توانند تخصیص منابع را بهینه کنند. آنها می‌توانند منابع و سرمایه‌گذاری‌ها را به صورت استراتژیک تخصیص دهند و اطمینان حاصل کنند که به سمت ابتکاراتی هدایت می‌شوند که مستقیماً به اهداف کلی کمک می‌کنند.

۴. چابکی و سازگاری

هم‌راستایی OKRها سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا به سرعت به شرایط متغیر بازار و اولویت‌های تجاری واکنش نشان دهند. این امر امکان انعطاف‌پذیری در تنظیم اهداف و استراتژی‌ها را فراهم می‌کند تا با چشم‌انداز در حال تحول همسو بمانند.

۵. انگیزه و مشارکت

همسویی واضح بین OKRها، استراتژی محصول و اهداف تجاری، حس هدف و معنا را برای کارکنان ایجاد می‌کند. هنگامی که افراد درک می‌کنند چگونه کار آنها بر موفقیت سازمان تأثیر می‌گذارد، باانگیزه و درگیر می‌شوند که منجر به بهره‌وری و رضایت بیشتر می‌شود.

سخن پایانی

همسویی OKRها با استراتژی محصول و اهداف تجاری برای سازمان‌هایی که به دنبال پیشرفت معنادار و دستیابی به اهداف خود هستند، ضروری است. این امر تضمین می‌کند که تلاش‌های تیم‌ها بر بحرانی‌ترین نتایج متمرکز شده و به طور مستقیم به موفقیت کلی سازمان کمک می‌کند.

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *